14 August 2011

اما نه حالا حالا ها

شیخنا و مولانا حسن خان بزرگ می فرمان: ... عاشق و اسیر و رامت ، دیوونه ی هر کلامت ... یه روزی می آم تو دامت ، اما حالا خیلی زوده ... یه شهاب آسمونم ، ستاره ی بی نشونم ... می دونی که آشیونه م ، گوشه ی قفس نبوده ... آخرش فدات می شم اما نه حالا حالا ها ... خاک پیش پات می شم اما نه حالا حالا ها ... عاشق صدات می شم اما نه حالا حالا ها ...
و ما جمله گریبان دریده سر به بیابان گذارده غریوی عظیم سرخواهیم داد از حیرتی که در ما پدید آمد خواهد ... اما نه حالا حالا ها ...

1 comment: