29 September 2009

گوارایتان باد



اینجوریه داستان ... حالا هی شما بیایید از یک چیزهایی طرفداری کنید ... حاجی برگشته ، همسرانش هم با خودش برده و آورده و اعلام رسمی علنی هم می کند ... تازه دم حاجی گرم که همه را با خودش برده و عدالت را رعایت کرده وگرنه حاج خانم بزرگ شاکی و باز حاج خانم کوچیک می رفت تحت قیافه و ... در پایان از کلیه ی دوستانی که از دیدن این تصویر عصبانی شده اند و به نظرشان من خیلی بی شعورم که با همچین قاجعه ای شوخی می کنم عذر می خواهم از طرف خودم و حاج آقا و تمام کسانی که طنز را در مواقع نا مناسب به کار می برند ، اصلش یعنی معتقدند طنز اصلن موقع نا مناسب ندارد و همیشه خوب است. من شرمنده ام.

5 comments:

  1. روزگار غريبي است
    حاج آقا و همسران مكرمه؟؟؟

    ReplyDelete
  2. من هم به نوبه ي خودم از حاج آقا جعفري و همسران سپاسگذارم.
    رضا موسوي

    ReplyDelete
  3. kheili pasti!!! Akhe inam shukhi dare? talkhe.kheili talkhe.

    ReplyDelete
  4. خب پس، بالاخره یکی پیدا شد اعتراض کنه به شوخی من. اما راستش می دونی چیه؟ فکر کنم خیلی هم تلخ نیست و اتفاقن خیلی هم شوخی داره همینه دیگه. واقعیت هست و واقعیت هم فقط هست مزه نداره نه تلخ نه شیرین. ء
    اما به نظر من همه چیزی شوخی داره، یعنی اصلش کل داستان زندگی شوخیه و آها در ضمن من که خب پستم آره ... :) ء

    ReplyDelete
  5. ... خوشحالم بلاخره اعتراف کردی

    ReplyDelete