29 September 2009

دفتر مقش


1 comment:

  1. خودم هم اولش گیج بودم واسه چند دقیقه... !! فکر کردم
    لابد یه طفل مهاجری به پستت خورده... ای داد
    ...بیچاره ندانست که یارش سفری بود

    ReplyDelete