10 February 2013

یادداشتی برای فیلم "سربمهر" به کارگردانی هادی مقدم دوست


من ای صبا ره رفتن به کوی دوست ندانم / تو می روی به سلامت ، سلام ما برسانی

خیال نوشتن در باره ی بخش های تکنیکی و تخصصی فیلم را ندارم ، یکبار دیدن فیلم در جشنواره در سالن پر همهمه و پر از صدای خش و خش پلاستیک چیپس و خرت و خرت جویدن ذرت بو داده، آنقدر تمرکز آدم را به هم می ریزد که نشود تمام (یا دست کم بسیاری از) جزئیات سینمایی یم فیلم را دید، پس آن بماند برای بعد. اینجا بیشتر در باره ی تم داستانی و شخصیت ها و واقعیتی که داستان این فیلم از روی آن برداشت شده است گپ بزنیم.

شاید این کمی کلیشه ای ست که فیلم های اول را باید جور دیگری دید و تعبیر کرد ، اما واقعیت این است که نقد و تحلیل فیلم اول یک کارگردان طبیعی ست که متفاوت باشد از بررسی کار چند ساله ی یک نفر. به عنوان فیلم اول من فکر می کنم "سر بمهر" فیلم جسورانه ای ست، فیلم خوبی ست و تر و تمیز و سرِجاست. جسورانه را برای این گفتم که فیلم لحن آرام و ریتم کندی دارد بدون اینکه کارگردان نگران خستگی مخاطب بوده باشد و بدون اینکه از ترس آن خستگی، سعی در "ایجاد" جذابیت بی معنی کند. خودمانی ترش این که هیچ چالش و عطف و هیجان و جذابیتی در داستان زورچپان نشده است.

داستان در باره ی دختر وبلاگ نویسی ست به نام صبا (با بازی لیلا حاتمی) و برشی از زندگی او و داستان هایش. آدم هایی مشابه صبا را این روزها بسیار (بخصوص در میان دختران جوان) می توان دید. نویسنده ی وبلاگ های شخصی که از طرفی خصوصی ترین لحظه ها و اتفاقات زندگی شان را در آنها می نویسند و با صدها نفر در میان می گذارند و از طرفی نامشان به عنوان نویسنده مخفی ست، نمی خواهند کسی بداند که در "واقعیت" چه کسی هستند و حتا گاهی که کسی به هویت مخفی شان پی می برد، آن را انکار می کنند و اصرار دارند که نویسنده کس دیگری ست، گیرم با داستان هایی مشابه.

صبا مثل بسیاری دیگر از این نسل، گیج و پر مشکل و عصبی و پر از بالا و پایین های حسی ست. شاید جذاب ترین چالش شخصیتی صبا این باشد که خصوصی ترین چیزها را در وبلاگش می نویسد و می گذارد تا همه بخوانند و حرفش را روی آن صفحات مجازی بدون تعارف و رک و بی پرده می زند، اما در حضور، برای گفتن ساده ترین چیزها چنان خجالتی و حتا گاهی بی دست و پاست که گاهی سخت است بپذیریم این دو نفر یکی هستند. صبای نویسنده که پشت صفحه ی مجازی وبلاگش با نام مستعار و شکلک های خنده و گریه ایستاده و کلماتش تمام حس و داستان زندگی اش را مو به مو شرح می دهند؛ و صبای واقعی که رویش نمی شود حتا دستمزد بچه داری اش را از خانوم همسایه بگیرد؛ از زمین تا آسمان با هم تفاوت دارند.

در فیلم حتا اشاره ای به چند وبلاگ معروف این روزها هم می شود. جایی در فیلم صبا با خودش زمزمه می کند "آهو نمی شوی بدین جست و خیز، ای گوسپند" شاید دارد گله ی خودش را به خودش می کند اما این جمله یادآور وبلاگ پر خواننده ای ست که از قضا نویسنده اش هم خانم جوانی ست.

فیلم در ابتدای یک سوم آخر ، کمی زیادی کشدار و حتا شاید دقایقی خسته کننده می شود. اما همانطور که پیشتر هم گفتم من این جسارت فیلمساز را در انتخاب لحن و ریتم کند فیلم دوست دارم و تضادش را با زندگی پر سر و صدا و شلوغ و پر عجله ی این روزهای همه و صبای داستان بسیار جذاب می بینم.

بازی لیلا حاتمی در نقش صبا، شاید در ابتدا کمی تکراری و زیادی ساده به نظر برسد. اما تفاوت های ریز و ظریفی که در ارائه ی این نقش از حاتمی می بینیم، او را از زنان جوانی که در کارهای دیگرش مثل پله ی آخر، چیزهایی هست که نمی دانی و جدایی نادر از سیمین دیده ایم متفاوت می کند و یکبار دیگر لیلا حاتمی ثابت می کند که می شود بدون هیاهو و آرام و بدون جار زدن تکنیک های بازیگری نقشی را نرم و باورپذیر و دلنشین اجرا کرد.

"سربمهر" ، بشارت ورود یک کارگردان خوب دیگر را به سینمای امروز ایران می دهد.  

بهمن نود و یک - تهران

No comments:

Post a Comment