31 January 2011

شاش بند یا انجماد روشنفکرانه ی ذهنی

یه بلائی سر بعضی ها می آد که می گن فلانی شاش بند شده. یعنی می ره می شینه زور می زنه و می خواد اما نمی تونه که کاری کنه ... و دردناکی این مرض رو آدمیزاد نمی فهمه تا وقتی که یه عالمه چیزی توی کله ش بچرخه و بالا پائین بشه اما هیچ فرمانی از مغزش به انگشتاش برای نوشتن اینها صادر نشه ... آخ دردناکه ها ... بمیرم برای اونایی که شاش بند می شن ... آخ

1 comment:

  1. گاهی باس مغز و بی‌خیال شد ... پس فرمون و خودت به دست بگیر ... بنویس ... کاری نداشته باش چی می‌نویسی یا برای کی! ... اصلا مهم نیست خواننده‌ای داشته باشه یا نه، فقط بنویس

    همیشه کسی هست برای خوندن، پس باش برای نوشتن

    ReplyDelete