05 September 2009

یک جور مزمن و کهنه و از بین نرفتنی ای خسته ام ... و امروز از اون روزها بود که انگار کش می آیند و طول می کشند و تمام نمی شوند. الآن باید این لپ تاپ رو به سختی به کول بگیرم، خودمو از چهار طبقه ی خونه بکشم بالا و رندان مست رو بذارم که امروز گرفتمش، استاد بخوانند مگر افاقه کند. ء
مگر ... افاقه کند. ء

1 comment:

  1. اگر این‌بار شد وجدان خواب آلوده‌ات بیدار
    تفنگت را زمین بگذار
    تفنگت را زمین بگذار
    تفنگت را زمین بگذار

    ReplyDelete