نبودنِ تو
مثل زلزله ی تهران است
هی مدام پیش بینی می شود
هی مدام ترسناک ترین است
و من می خواهم به زلزله ی تهران فکر نکنم
و من می خواهم به نبودنِ تو فکر نکنم
سنگینیِ آوار اما
راهِ نفس
بر گلویم می بندد
سیاوش مقصودی – نمی دانم شبِ چندمِ بهمن ماهِ تهران که سرد
است و آسمان نمی بارد
No comments:
Post a Comment