اون عسل بی نظیری که در کندوان و سبلان و اون دور و برا نوش جان می فرمائید از ماتحت این رفیقمون و دوستاش درمی آد ... من مدتها به این زنبور عسل نگاه می کردم که آرام نشسته بود و داشت برای خودش روی میز من حال می کرد با هوای تازه ی بعد از بارون ... خدائیش من هم اگه همش توی اون آب و هوا بودم و غذام شهد اون همه گلهای کوهی بود گلاب به روتون ... آره دیگه ...
No comments:
Post a Comment