گرفتار شده ام. دیروز حس سالهای دور و شهرام ناظری گوش کردن های بسیار آمد سراغ دلم و شهرام ناظری را هم مثل خیلی چیزهای دیگر قدیمی اش را بیشتر دوست دارم. اصلش قدیمی اش را فقط دوست دارم. رفتم سراغ چند کار قدیمی و خاطره ی واکمن و نوار گوش کردن و ... رفتم سراغ "با من صنما دل یکدله کن" یا نه شاید او آمد سراغم. حالا دو روز است که مدام گوش می کنم و می خوانم که: تازه شد از او باغ و بر من / شاخ گل من نیلوفر من .... رحمی نکند چشم خوش تو / بر نوحه و این چشم تر من .... روی خوش تو دین و دل من / بوی خوش تو پیغمبر من
دلم چلانده می شود چنان که می خواند : بوی خوش تو پیغمبر من ... پیغمبر من ... نمی فهمم کجای جهان سیر می کرده این مرد؟ نمی دانم در چه جهانی سیر می کرده این مرد؟ دلم خوش می شود. دلم می گیرد. دلم می لرزد. چشمم بسته می شود مدام که بشنوم تنها و نبینم هیچ. چشم می بندم تا شاید چیزی از جهان او ببینم .... پیغمبر من ......... پیغمبر من ............. آن کس که منم پا بسته ی او / می گردد او گرد سر من .......... چشم می بندم و می گردد او گرد سر من ... دلم شیدایی اش را می خواهد ......... مجنون شده ام از بهر خدا / زان زلف مرا یک سلسله کن ...... زان زلف مرا ......... تکرار می کنم باز ...... تازه شد از او باغ و بر من ....... شاخ گل من ...... نیلوفر من ............ رحمی نکند چشم خوش تو ............. چشم خوش تو .......... ای داد ......... ای داد .......... گرفتار شده ام ، گرفتار شده ام
خدا رحمم کند امشب سر که بر بالش بگذارم چه می خواهد بیاید بر سرم ........ دیشب خواب می دیدم چند وقتی قرار است در یک قبرستان بزرگ زندگی کنم ... می نویسم در باره اش ... فردا شاید ... امشب .... رحمی نکند چشم خوش تو ... چشم خوش تو
بوی خوش تو پیغمبر من ............. پیغمبرمن ........................پیغمبر من
دلم چلانده می شود چنان که می خواند : بوی خوش تو پیغمبر من ... پیغمبر من ... نمی فهمم کجای جهان سیر می کرده این مرد؟ نمی دانم در چه جهانی سیر می کرده این مرد؟ دلم خوش می شود. دلم می گیرد. دلم می لرزد. چشمم بسته می شود مدام که بشنوم تنها و نبینم هیچ. چشم می بندم تا شاید چیزی از جهان او ببینم .... پیغمبر من ......... پیغمبر من ............. آن کس که منم پا بسته ی او / می گردد او گرد سر من .......... چشم می بندم و می گردد او گرد سر من ... دلم شیدایی اش را می خواهد ......... مجنون شده ام از بهر خدا / زان زلف مرا یک سلسله کن ...... زان زلف مرا ......... تکرار می کنم باز ...... تازه شد از او باغ و بر من ....... شاخ گل من ...... نیلوفر من ............ رحمی نکند چشم خوش تو ............. چشم خوش تو .......... ای داد ......... ای داد .......... گرفتار شده ام ، گرفتار شده ام
خدا رحمم کند امشب سر که بر بالش بگذارم چه می خواهد بیاید بر سرم ........ دیشب خواب می دیدم چند وقتی قرار است در یک قبرستان بزرگ زندگی کنم ... می نویسم در باره اش ... فردا شاید ... امشب .... رحمی نکند چشم خوش تو ... چشم خوش تو
بوی خوش تو پیغمبر من ............. پیغمبرمن ........................پیغمبر من
غرق شدی توی شعر و ترانه چند وقته ...
ReplyDeleteآنکس که منم یابسته او ؟ یا وابسته او ؟ نمی دونم . من این ترانه رو از شهرام ناظری نشنیدم .
ReplyDeleteشاد باشید لطفا.اینو به من بلاگتون گفتم .
I'm anonymous :)
با من صنما دل یک دله کن
ReplyDeleteگر سر ننهم آنگه گله کن
مجنون شدهام از بهر خدا
زان زار تو مرا یک سلسله کن
آخر تو شبی رحمی نکنی
بر رنگ و رخ همچون زر من
تو سرو و گل و من سایه تو
من کشته تو تو حیدر من
تازه شد از او باغ و بر من
شاخ گل من نیلوفر من
رحمی نکند چشم خوش تو
بر نوحه و این چشم تر من
روی خوش تو دین و دل من
بوی خوش تو پیغمبر من
باده نخورم ور زآن که خورم
بوسه دهد او بر ساغر من
آن کس که منم پابسته او میگردد او گرد سر من
ممنون برای متن کامل شعر من هم این لینک رو دیدم و فقط به نظر می رسه یه جا یا اشتباهی شده یا روایت ها متفاوته: مجنون شده ام از بهر خدا / زان زلف مرا یک سلسله کن ... که داستان سلسله ی زلف و بستن مجنون به زنجیر و اینها با هم بیشتر می خونن
ReplyDeleteدرود
ممنون از توضیح
ReplyDelete